خلاصه داستان: روزاریو شب را با بدن مادربزرگ خود می گذراند در حالی که منتظر رسیدن آمبولانس است ، در طی بارش شدید برف ، روزاریو توسط اشخاص دیگر دنیای که کنترل بدن مادربزرگش را به دست گرفته اند ، مورد حمله قرار می گیرد.
خلاصه داستان: مه 1984. یک راننده کامیون بستنی بیکار روی نمایش بازی قدم می گذارد و شانس خود را با یک راز: کلید پول بی پایان فشار می دهد. اما هنگامی که مدیران مبهم از انگیزه های واقعی وی پرده برداشتند ، خط برنده وی تهدید می شود.
خلاصه داستان: یک زوج متاهل را که تقریباً طلاق می گیرند ، دنبال می کنند که در هنگام پیاده روی در جنگلهای بارانی در کلمبیا ، در quecsand گرفتار می شوند. آنها با عناصر جنگل می جنگند و برای زنده ماندن باید با هم کار کنند.